عارف دیرن |
گونی ارتورک |
۱۱۳ - ۱ |
او( فرد یک خانواده ثروتمند) دوست پسر سونگول است.آنها بعدها باهم ازدواج میکنند.و صاحب فرزند میشوند. |
مهمت (محمد) آیکاچ |
سرکان اوزگون |
۱۱۳ - ۱ |
او فرد یک خانواده ثروتمند است. سرکان برادر دفنه و دوست هم کلاسی ایلول است.بعدا دوست پسر جمره میشود. |
ودا یورت سور |
نازان اوزگون |
۱۱۳ - ۱ |
مادر دفنه و سرکان است.او گوکهان را کشت (اما زودی از زندان آزاد شد). بعدا مشخص میشود که او دفنه و سرکان را به فرزندی قبول کردهاست.(در بخشهای پایانی فصل 3 با دختران یتیم خانه مهربان میشود) |
نیل کسر |
دفنه اوزگون |
۱-۱۱۳ |
دختر نازان و خواهر سرکان است او مانند مادرش دختران یتیم خانه را دوست ندارد. |
زینب ایرگات |
هدیه |
۱۱۳ - ۱ |
خدمتکار یتیم خانه |
بورجو آلممان |
سلین |
۱۱۳ - ۳۵ |
مادر گونی |
جانسو فیرینجی |
کمال ییلماز |
۸۴ - ۱ |
ناپدری ایلول است که به ایلول چشم دارد بهطور اتفاقی مسعوده، مادر ایلول را می کشد او به دلیل جرمهایی که مرتکب شده مدتی مجرم فراری شناخته میشود و در نهایت به دلیل جراحت شدید در قسمت ۸۴ میمیرد. |
دریا آرتمیل |
مسعوده ییلماز |
۷۷ - ۱ |
مادر ایلول و همسر کمال است. او تجاوز کمال به ایلول را باور نکرده و ایلول را به یتیم خانه می سپارد اما بعدا در اثر سقوط از پلهها فلج میشود کمال جلوی چشم او قصد تجاوز به ایلول را دارد اما موفق نمیشود و در نهایت مسعوده به دست کمال کشته میشود. |
یاغمور اون |
زینو درین اوغلو |
۴۱ - ۲۴ |
خواهر جمره |
بیرژن انژین |
بانو ساواش |
(۲۰ - ۹)-(۶۳ - ۳۲)-(۸۸ - ۸۷) |
مامان ساغر است که مدتی با پدر گونی رابطه داشته و از او بچه دار شد اما بعدا بچه خود را کشت به همین علت به تیمارستان فرستاده میشود و در نهایت در قسمت ۸۸ بر اثر آتش سوزی یتیم خانه می میرد. |
اسما ییلماز |
بوشرا آجار |
۱۱۳ - ۱ |
بوشرا خواهر ایلول و دختر مسعوده است. |
ساجده تاشانر |
نریمان سونمز |
۱۱۳ - ۱ |
او مدیر خوابگاه یتیم خانه است اما بعدها به علت اشتباه در کارش اخراج میشود. |
اسرا درمانچیاوغلو |
زهرا |
۱۱۳ - ۶۳ |
نامادری سوگل و همسر سعدالله. |
کاآن کاساپ اوغلو |
مرت |
۱۱۳ - ۳۲ |
او اول با ساغر دوست شد و سپس عاشق سونگول شد و در نهایت او دوست پسر مارال شد. |
دنیز اوغور |
ماجده |
۱۰۷ - ۸۵ |
او همسر صدری است. |
ایلول سو ساپان |
هاریکا |
۹۴ - ۸۵ |
دختر ماجده . (در قسمت ۹۴ براثر تصادف میمیرد) |
اردوغان سیجاک |
صدری لوکومجوزاده |
۹۱ - ۸۴ |
پدربزرگ ساغر کوتای |
بوراک توزکوپاران |
کمیسر علی گوکتورک |
۱۱۳ - ۸۹ (فصل۳) |
رئیس پلیس شعبه کودکان و دوست پسر ایلول است. (آنها در قسمت اخر فصل پایانی ازدواج میکنند.) |
هازال بنلی |
کمیسر فادیک |
۱۱۳ - ۸۹ (فصل۳) |
کمیسر پلیس شعبه کودکان است و با علی کار میکند. |
تایانچ آیایدین |
اژدر لوکومجوزاده |
۹۰-۱۱۳ |
برادر زاده صدری |
اوزور باشول |
تونا |
۱۱۳ - ۱۰۱ |
نازان به او برای اینکه در آژانس مد کار کند میخواهد که جمره و سرکان را از هم جدا کند. |
بولنت دوزگون اوغلو |
یاووز |
۱۰۹ - ۱۰۶ |
بابای دفنه و سرکان است.او در قسمت ۱۰۹ میمیرد. |